معرفی 4 انیمیشن با داستان جذاب (پیشنهاد شخصی)

1- Who Framed Roger Rabbit (1988)

یک کفش کفش لایو اکشن باید ثابت کند که یک خرگوش کارتونی به اشتباه متهم به قتل شده است.

کارگردان: رابرت زمکیس

بهترین نقل قول: “من بد نیستم – من فقط به این شکل کشیده شده ام.”

لحظه تعیین کننده: راجر به ترفند ol’ shave-and-a-haircut می افتد.

یک فیلم سینمایی کمدی اکشن جذاب از دیزنی است. این فیلم سینمایی ترکیبی از انیمیشن سنتی و فیلم زنده است. تمام شخصیت های کارتونی آن بر اساس سبک سنتی دیزنی طراحی شده اند. داستان فیلم درباره یک کاراگاه متنفر از خنده است تا آرزوی یک خرگوش که تبرهه شدن از اتهام به قتل است براورده می کند.

2- Ratatouille (2007)

پیکسار در اوج قدرت خود بود که این داستان پاریسی را درباره یک موش با استعداد بی‌نظیر آشپزی ساخت.

کارگردانان: برد برد و جان پینکاوا

بهترین نقل قول: از بسیاری جهات، کار یک منتقد آسان است.

لحظه تعیین کننده: آنتون اگو، منتقد غذا، غذای رمی را می چشد و در خاطرات دوران کودکی او غوطه ور می شود.

این فیلم جذاب پیکسار در پاریس از براد برد، چیزی شبیه به دیزنی میان قرن را در داستان موش شیفته غذا به نام رمی دارد که در نهایت مخفیانه به یک سرآشپز تازه کار دوست داشتنی اما بسیار سبز به نام لینگوینی کمک می کند. -رستوران شهر کلاس این یک نمونه عالی (حتی تا عنوانش، نمایشنامه ای با نام غذای کلاسیک فرانسوی) از اعتقاد پیکسار به توانایی جذب مخاطبان انبوه در داستان های محبوب است که ممکن است عجیب به نظر برسند اما با شخصیت های جذاب، احساسات واقعی و تعریف شده اند. داشتن چیزی برای گفتن در مورد دنیای اطرافمان بخشی از جذابیت این فیلم رابطه بین رمی و لینگوئینی و چگونگی پیشرفت آن تا جایی است که لینگوئینی مجبور می شود به خاطر بیاورد که موفقیت تازه کشف شده او کاملاً بر اساس کمک دوست جونده گمنامش است. به همان اندازه به یاد ماندنی است شخصیت آنتون اگو (پیتر اوتول، با صدای خوب)، منتقد غذای متکبر و ترسناکی که چنگال هایش به خاطر طعم راتاتویی که او را به یاد دوران جوانی اش می اندازد، جمع می شود. بررسی بعدی او، یک قطعه نوشته زیبا که به افتخار خلاقیت و استعداد می پردازد، مطمئناً به قلب پروژه پیکسار نزدیک است.

3- بالا (2009)

غمگین ترین، شیرین ترین، عجیب ترین فیلم پیکسار.

کارگردانان: پیت داکتر و باب پترسون

بهترین نقل قول: “ماجراجویی آنجاست!”

لحظه تعیین کننده: یک لحظه واضح – سکانس آغازین دلخراش که کارل و الی را در طول زندگی مشترکشان دنبال می کند.

این اولین فصل کوتاه Up است که همه آن را به خوبی به خاطر می آورند، و به درستی آن را به خاطر می آورند – حتی پیکسار و کارگردان پیت داکتر برای فیلم بعدی خود Inside Out به مدل آن بازگشتند. در همین چند دقیقه است که ما در زندگی کارل که اکنون مسن شده است، بیوه‌ای که زمانی آرزوی کاشف شدن را در سر می‌پروراندیم، قبل از اینکه کار و خانواده، عشق و تراژدی مسول شود. به ندرت انیمیشن های محبوب چنین حساسیت شدیدی نسبت به الگو و جریان زندگی واقعی نشان داده اند. از آنجا، ما به امروز بازگشته ایم، زیرا کارل تصمیم می گیرد به مقاماتی که در تلاش هستند او را با بستن هزار بادکنک به خانه اش و شناور شدن با خانه اش برای یافتن آبشارهای جنوب، پاسخ دهد. آمریکا که او و همسرش همیشه آرزوی سفر به آن را داشتند. بقیه فیلم مبتکرانه، سریع و از نظر بصری فوق‌العاده است، حتی اگر به اوج تخیلی بهترین مطلق پیکسار نرسد (ما آن را خراب نمی‌کنیم).

4- سه قلوهای بللویل (2003)

پیرمردی با کمک سه خواننده عجیب نوه ربوده شده خود را نجات می دهد.

کارگردان: سیلوین شومت

بهترین نقل قول: «دوره‌ی ملاقات بللویل در حال چرخش!»

لحظه تعیین کننده: سه قلوها آهنگ خاص خود را برای مادام سوزا می خوانند.

این انیمیشن دیالوگ کمی دارد و بیشتر انیمیشن با آهنگ و پانتومیوم روایت می شود. داستان درباره یک خانم مسن به نام مادام سوزا است که برای نجات نوه خود به شهر بللویل می رود. این شهر که یک شهر خیالی است از چندین شهر آمریکایی و کانادایی ایده گرفته شده است. مادام سوزا و نوه اش که در روستایی در فرانسه زندگی می کردند یک گروه مافیای نوه ماد سوزا را می دزدند و او با قایق دنبال کشتی که نوه اش را زندانی کرده بودند می رود و به بللویل می رسد.